دو
چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۴ ب.ظ
این چند ماه دوری از نوشتن باعث شده یجورایی ذهنم قفل بشه. این چند ماه مثل برق و باد گذشت. انگار همین دیروز بود که از مشهد برگشتیم و فصل جدید زندگیم شروع شد و منه زهرا از اول شروع کردم به درس خوندن برای کنکور. اوایل خیلی سخت بود. جدا شدن از فضای مدرسه و دور شدن از دوستای چندین و چند ساله واقعا حس تنهایی عجیبی به آدم میداد. ولی هر طوری که بود گذشت. بعد از یه مدت انقدر عادت کردم به این تنهایی که دلم نمیخواست ازش رها بشم ، مثل الان... هیچ کار خدا بی حکمت نیست و من به باورش رسیدم که خدا چقدر دوسم داره...
- ۹۴/۰۳/۲۷